فردا بیعتی دیگر در نماز جمعه عاشقی
نوشته شده توسط : ن وک

فردا بیعتی دیگر در نماز جمعه عاشقی

با پیروزی انقلاب اسلامی و برچیده شدن نظام شاهنشاهی یکی از اولین اقدامات نظام اسلامی برپایی نماز جمعه به عنوان یکی از تاثیرگذارترین تریبون ها و اجتماعات مردمی بعد از سالها در تاریخ این کشور بود.نماز جمعه به عنوان یک رکن تاثیر گذار در اداره حکومت اسلامی تا آنجا مورد توجه امام راحل عظیم الشان قرار داشت که فرمود: ((نماز جمعه در راس امور است)). در نخستین نماز جمعه های برپایی پایتخت انقلاب اسلامی در دانشگاه تهران بسیاری از شخصیت های اصلی انقلاب مانند آیت الله طالقانی به اقامه نماز جمعه پرداختند اما کم کم و با اوج گیری و استقرار انقلاب نماز جمعه از یک نماز عبادی به محفلی برای برپایی عبادتی با بصیرت افزایی سیاسی همراه شد و اینگونه بود که نامش به عنوان نماز عبادی سیاسی جمعه مطرح شد.در اولین سال برپایی نماز جمعه تهران حضرت امام خمینی (ره) یکی از نزدیک ترین یاران انقلاب و معتمدین خود را که از فقهای برجسته حوزه بود را به سمت امام جمعه تهران منصوب کرد. آیت الله سید علی خامنه ای (مدظله) که از نخستین روزهای آغاز نهضت امام راحل عظیم الشان در کنار ایشان حضور داشته و در تمامی مراحل به ثمر نشستن انقلاب اسلامی ایران جزو تاثیر گذار ترین افراد بودند در حالی به این سمت حساس و تاثیر گذار منصوب شدند که همزمان سرپرستی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و معاونت وزارت دفاع را بر عهده داشتند.در همان سال هم با انتخاب مردم به عنوان نماینده مجلس وارد اولین دوره مجلس شورای اسلامی شدند اما تریبون مقدس نماز جمعه که دارای شرایط خاصی بود همچنان به مامن پیشبرد اهداف انقلاب توسط معظم له تبدیل شد.

مقام معظم رهبری پس از رسیدن به امامت جمعه تهران تریبون نماز جمعه را به خواستگاه اصلی رویش تفکرات انقلابی و روشنگری مردم تبدیل کردند و در طی همه سال های حضور خود در این جایگاه تلاش نمودند اهداف انقلاب اسلامی را از این جایگاه حساس به گوش همه جهانیان برسانند.در سال های اولیه انقلاب و با همت ایشان و دیگر ائمه جمعه تهران نماز جمعه پایتخت به یکی از کوبنده ترین و با صلابت ترین تریبون های انقلاب اسلامی تبدیل شد تا جایی که دشمنان همواره مسائل مطرح شده در خطبه های نماز را رصد کرده و پوشش می دادند.به خصوص با آغاز جنگ تحمیلی روشنگری های ائمه جمعه در خصوص مسائل روز جنگ تاثیر بسیاری بر روی افکار عمومی و رسانه های جهانی داشت.رهبر عزیز انقلاب که آن روز ها در مسئولیت های خطیر انقلاب هیچ گاه از حضور در نماز جمعه غافل نشدند به خاطر داشتن مسئولیت های حساس و نزدیکی زیاد به امام یکی از ائمه جمعه ی تاثیر گذار تهران بودند که مواضع و دیدگاه هایشان بازتاب های بسیاری در محافل داخلی و خارجی داشت.این امر تا آن جا بود که امام همیشه از طریق رادیو به طور کامل به خطبه های ایشان گوش می داد . از طرف دیگر انفجار نماز جمعه ی سال 63 نیز نشان داد که دشمنان چقدر روی نماز جمعه های حضرت آقا حساس هستند و از هر فرصتی برای بهم زدن آن استفاده می کنند.

در نماز جمعه 24 اسفند ماه 63، مقام معظم رهبری در حالی که در حال اقامه خطبه های نماز بودند ناگهان بمبی دست ساز در میان جمعیت منفجر شد که در آن حادثه 14 نفر شهید شدند، اما ایشان که در آن زمان رئیس جمهور بودند به فاصله چند ثانیه خطبه های کوبنده خود را در حالی ادامه دادند که دشمن در خیال خام خود در پی تزلزل در حضرت آقا بود.خطبه های رهبر بزرگوار انقلاب در طول سال های انقلاب روح اصلی خواسته ها و آرمان های نهضت را به مردم منتقل می کرد و همواره از تاثیر گذار ترین تریبون های نظام به حساب می آمد .رهبر انقلاب بارها از همین تریبون پویا روشنگری هایی را به مردم عرضه می کرد که شاید با صدها کتاب و مقاله نمی توان آنها را به مردم عرضه کرد. نکته ی دیگری که حائز اهمیت است این است که ایشان در طول 31 سالی که به این سمت منصوب شدن در سخت ترین شرایط کشور و در پر مشغله ترین روزهای مسئولیت شان از حضور در این جایگاه مهم انقلاب غافل نشدند و همواره نماز جمعه را خواستگاه اصلی بیانات خود قرار دادند.
بعد از رحلت امام راحل عظیم الشان و رهبری حضرت آقا نیز این امر به خوبی جلوه پیدا کرد که ایشان در حالی که مسئولیت سنگین رهبری امت اسلامی را بر دوش می کشیدند و وظیفه انتصاب ائمه جمعه را بر عهده داشتند اما باز هم در کسوت امامت جمعه پایتخت ایران اسلامی حاضر شدند و مبانی اصلی انقلاب اسلامی و مسائل روز کشور را با مردم در میان گذاشتند.هر چند این حضور به دلیل مشغله رهبری بسیار کمتر از قبل شده بود و به سالی یک یا دو بار کاهش یافته بود اما عمق تاثیر گذاری همین حضور کوتاه نشان دهنده توجه ویژه ایشان به امر نماز جمعه است. حضور میلیونی مردم تهران در نماز جمعه هایی که به اقامت رهبر معظم انقلاب برگزار می شود و تجدید بیعت مردم در این نماز جمعه های تاریخی با آرمان های رهبری خود سندی دیگر برای اثبات این مدعا هاست.مساله دیگری که مطرح است مقام معظم رهبری بارها در مقاطع حساس کشور مانند 23 تیر 78 و 29 خرداد 89 از تریبون نماز جمعه اصلی ترین راه های بصیرت مردم و راهکارهای پیش روی کشور را تبیین کردند که همین امر نیز اهمیت این تریبون مقدس را چند برابر کرده است.

فردا در سالروز شهادت حضرت امام علی بن موسی الرضا (ع) که مامن قلوب همه ایرانیان است یک بار دیگر نماز جمعه تهران تاریخی خواهد شد. فردا یک بار دیگر زن و مرد و پیر و جوان در هر آب و هوایی و با هر مسافتی نسبت به دانشگاه تهران در نماز جمعه تهران حضور پیدا می کنند. فردا بار دیگر نائب بر حق امام زمان (عج) با نوای گرم و دل نشینش زمزمه (( یا ا أيها الّذين آمنوا إذا نودي للصّلوة مِن يوم الجُمعة فَاسعَوا إلي ذِکرالله وَ ذَروُا البَيع ذلکُم خَير لَکم إن کنتم تَعلمُون)) را برای صد ها هزار قلب عاشق که به او اقتدا کردند می خواند و فردا همه می آییم که در روز جمعه صاحب الزمان (عج) ضمن بیعت با نائب برحقش با سلاه ی پاک فاطمه(س) به سوگ ثامن الائمه(ع) باشیم و می آییم که رهبر برایمان از منطقه و موج بیداری اسلامی بگوید.
 


 

 

خصوصی سازی های پر مساله توسط قانون‌دانان قانون‌شکن

 

الياس نادران در يادداشت جديدش نوشت: جریان قدرت طلب و فاسدی در حال شکل گیری است و از مدتها قبل برای حضور در انتخابات مجلس و ریاست جمهوری فعالیت های زودهنگام و گسترده ای را آغاز کرده است. شناخت وبصیرت در قبال رفتار چندگانه آنها، فرصت سوداگری سیاسی را از این جریان مخرب خواهد گرفت.


حیات این جریان مخرب در ایجاد و گسترش دوقطبی های سیاسی است.از درون اختلافات داخلی رشد می کنند.برنامه ریزی می کنند تا با ایجاد اختلاف و دوگانه های سیاسی، به اهداف خود دست پیدا کنند.تنش و درگیری مهمترین بستر برای رویش و گسترش این جریان سیاسی است. از این‌رو حفظ وحدت و ورود پیدا نکردن به این اختلافات و دامن نزدن به آنها در شرایط فعلی یک راهبرد اساسی است.این جریان که لبه دوم تیغ حمله به نظام و هجمه به ولایت فقیه است هرچند ظاهر متفاوت و موجهی به خود گرفته است اما بدون شک از فتنه اول خطرناک تر است.

خط خبری شخصیت های اصلی و رسانه های این جریان، درشت نمائی اختلافات دولت و دیگر قوا است.تلاش می کنند همه قوا را مخالف دولت نشان دهند.همه منتقدین را در یک صف و آنها را هم در کنار دشمنان دولت می نشانند.این دوگانه سیاسی فرصتی را برای مظلوم نمائی و نهایتا سوء استفاده از افکار عمومی برای پیشبرد برخی روش های نادرست سیاسی و اقتصادی فراهم می سازد.

این دو قطبی مصنوعی حاصل یک سناریوی از پیش طراحی شده است.از یک سو اختلاف افکنی بین نیروهای خودی را در دستور دارد و از سوی دیگر پشت پرده با جریان اصلاحات و فتنه همراه و همنشین می شوند.

هزینه این فتنه جدید از طریق به خدمت گرفتن اصلی ترین مراکز اقتصادی کشور صورت می گیرد. مهمترین روش برای تسلط بر این نهادهای اقتصادی نیز خصوصی سازی های پر مساله توسط قانون‌دانان قانون‌شکن است.

این جریان برای رسیدن به اهداف خود حاضر است با هر جریان نامشروعی گره بخورد.برای بازنشستگی یک فتنه گر تلاش می کند.امنیت ورود فتنه گر فراری را تضمین می کند.با سران جریان فاسد اقتصادی در دوران سازندگی پیوند می خورد و با آنها جلسات شبانه برگزار می کند و برای جذب بدنه پائین دست اصلاحات اباحه گری فرهنگی را در دستور کار قرار می دهد.

از اینرو تلاش می کنند به گروه ها مرجع نزدیک شوند و مدتها است که روی ورزشکارها، هنرمندان و ایجاد تشکل های موازی روحانی برنامه ریزی کرده اند.

هدف اصلی این جریان که متاسفانه به قدرت نیز متصل و کانون های اصلی تولید ثروت و اقتصاد را در دست گرفته است، انتخابات مجلس و مهمتر از ان ریاست جمهوری است.

به همین دلیل چند هفته پس از انتخابات 88 درحالیکه نظام درگیر فتنه و فتنه گران بود، جلسه گذاشتند و نیروهای خود را جمع و رسما اعلام کردند که باید برای مجلس و تعیین نامزدهای اصلی برنامه ریزی کنیم و نباید با هیچ جریانی ائتلاف کنیم.

برنامه اصلی آنها این است که از درون مجلس پلی برای ریاست جمهوری بسازند و از همین طریق نیز به نظام فشار بیاورند و اضطرار درست کنند تا نامزد مد نظرشان تائید صلاحیت شود.

اصولگراها و نمایندگان مجلس و جریانات ارزشی باید توجه کنند تا در زمین بازی این جریان سوداگر قرار نگیرند. نباید مسائل اصلی فراموش شود.در حال حاضر پی گیری مشکلات اقتصای و اجرای قانون هدفمندسازی یارانه ها ومواردی از این دست نیازمند فاصله گرفتن از مسائل فرعی و تنش زااست.این همان چیزی است که این جریان را به شدت مستاصل و خواب آشفته و پریشان آنها را بهم می ریزد.


 

 

 

 

 

 

کسانی که ما را نمی شناسند و ما را حامی دولت می پندارند بخوانند

طرفداران جنبش سبز امروز ! ما نخستین حامیان جنبش و از اولین طرفداران میرحسین موسوی بودیم. اما نه این میر حسین شما ، میر حسین ما ، نخست وزیر امام (ره) بود حامی او حضرت روح اله بود نه میرحسین شما که حامیانش دشمنان حصرت امام یعنی آمریکا و اسرائیل هستند. اگر شما امروز به خاطر مخالفت میرحسین با نظام حامی و طرفدارش شدید ، این ما بودیم که قبل از انتخابات آرزوی حضور او را در میدان انتخابات در سر داشتیم و پس از اعلام حضورش با تمام تلاش در ستاد های مردمی او حضور یافته و برای رسیدن وی به ریاست جمهوری تلاش کردیم.

اگر شما امروز به خاطر مخالفت وی با اوامر رهبری از او پشتیبانی می کنید ما قبل از انتخابات به دلیل سخنان وی در طرفداری از ولایت فقیه و تبعیت از آن با او همراه شدیم. اما او به ما که طرفداران و به وجود آورندگان واقعی جنبش سبز بودیم و به انقلاب و ایران خیانت کرد و جنبش را در اختیار مزدوران آمریکا و اسرائیل و انگلیس قرار داد. باورمان نبود که میرحسین ما با بی بی سی و صدای آمریکا همصدا شود و به تمام آرمانهای ما که آرمان امام بود پشت پا زده و تحت الحمایه دشمنان قسم خورده ما قرار گیرد.


 

 

 

 

با خر تروا بي آبرو شدم،اين هم روي آن!

شماري از عناصر وابسته به گروهك هاي رنگارنگ ضدانقلاب، نسبت به مرگ سانسورچي ارشد رژيم پهلوي در 82 سالگي ابراز تأسف كردند.

به گزارش کلمه،در اين بيانيه كه به امضاي اعضاي گروهك هاي سلطنت طلب، حزب توده، فدائيان خلق، ملي-مذهبي و منافقين (مجاهدين خلق) رسيده، آمده است: «فقدان داريوش همايون ضايعه اي براي جنبش دموكراسي است. او اگر بيشتر مي ماند از خويش يادگارهاي درخشان تر برجاي مي گذارد». اين بيانيه تسليت را عناصر ورشكسته اي چون هما سرشار، هوشنگ اسدي و همسر وي (نوشابه -الف)، محسن حيدريان، بابك اميرخسروي، محمد ارسعي، محمد برقعي، مسعود بهنود، فرخ نگهدار، خانبابا تهراني و «ا.ن» طنزنويس روزنامه هاي اصلاح طلب (عضو حلقه لندن) امضا كرده اند.


برخلاف اين بيانيه كه هماهنگي طيف هاي گوناگون ضد انقلاب را نشان مي دهد، «ا.ن» كسي كه پس از تظاهر به چپ روي، طي سالهاي اخير خود را به عنوان طنزنويس اصلاح طلب جا زده بود- با لحني دو آتشه تر از سلطنت طلبان- به تمجيد از داريوش همايون پرداخت و در روزنت (ارگان تحت مديريت سلطنت طلبان) نوشت: هميشه دوست داشتم داريوش همايون را ببينم. مطمئن بودم و هستم كه سايت هاي سبز هيچ نوشته اي را در دفاع از داريوش همايون منتشر نمي كنند، چرا كه حاضر نيستند بدنامي دفاع از او را حتي پس از مرگ بپذيرند. اگرچه او بي مهابا و بدون هيچ ترديدي از جنبش سبز دقيقاً با همان تفسيري كه در داخل ايران وجود دارد، حمايت مي كرد. فكر كردم نوشته را براي دوستان ديگر بفرستم ترديد كردم، حدس مي زدم آنها كه سابقه چپ دارند از او بدشان مي آيد، آنها كه ممكن است مذهبي باشند، بخاطر مذهبي بودن شان از او بدشان مي آيد. فكر كردم نوشته را به هر جا بدهم، با مشكل مواجه مي شود، سلطنت طلبان او را خائن به سلطنت مي دانند و برخي از جمهوريخواهان او را دشمن جمهوريخواهي مي دانند.


اين عضو حلقه لندن (مهاجراني) كه رسوايي در پروژه درازگوش تروا را سال گذشته به جان خريد، پيشاپيش احتمال مرگ قريب الوقوع يكي ديگر از عناصر ضد انقلاب را هم بدون ذكر نام داده و مي نويسد: نامش را نمي برم تا سق سياه غم دامنش را نگيرد. او هم اصلاً حال خوشي ندارد... يادمان نرود كه هميشه در دل حكومت هاي استبدادي كساني بودند كه زندگي را براي مردم ممكن مي كنند. داريوش همايون را بخاطر جانبداري اش از جنبش سبز، بلكه بخاطر حضورش در حكومت پهلوي و كار عظيم اش در روزنامه آيندگان كه به تربيت نسلي بزرگ از روزنامه نگاران انجاميد دوست دارم. او در همان روزهايي كه حكومت پهلوي سقوط مي كرد، و همه فرصت طلبان خود را نجات مي دادند، در كابينه آموزگار حاضر شد. كابينه اي كه تلاش كرد تا بحراني كه در كشور وجود دارد كنترل كند. در آن روزهاي انقلاب زدگي، كمتر مرداني بودند كه مي فهميدند كه كشور در حال نابودي است. من او را مي ستايم، همانطور كه احسان نراقي را بخاطر آخرين تلاش هايش براي جلوگيري از سقوط حكومت پهلوي مي ستايم.(!)


 

 

 

 

شریعتمداری:قيافه هاي ديدني! -نكته

چند هفته بعد از انتخابات 22 خردادماه 88 را به خاطر آوريد. آنچه در داخل كشور جريان داشت، آشوب و بلواي فتنه گران بود كه همه جا با مقابله مثال زدني مردم روبرو مي شد و نهايتا بعد از چند هفته و هنگامي كه هويت وطن فروشانه سران فتنه برملا شد...

  چند هفته بعد از انتخابات 22 خردادماه 88 را به خاطر آوريد. آنچه در داخل كشور جريان داشت، آشوب و بلواي فتنه گران بود كه همه جا با مقابله مثال زدني مردم روبرو مي شد و نهايتا بعد از چند هفته و هنگامي كه هويت وطن فروشانه سران فتنه برملا شد، كساني كه به توهم تقلب به خيابان ها آمده بودند، پا پس كشيدند و به وضوح متوجه شدند كه فريب سرويس هاي اطلاعاتي آمريكا و انگليس و اسرائيل را خورده اند و زبان جين شارپ و جرج سوروس و ريچارد رورتي و... در دهان خاتمي و موسوي و كروبي جاسازي شده است.


اين وجيزه اما موضوع ديگري دارد. تبليغات گسترده رسانه هاي آمريكايي و اروپايي را به خاطر مي آوريد. «كاه» را «كوه» نشان مي دادند و پي درپي در اين شيپور فريب مي دميدند كه كار جمهوري اسلامي ايران تمام است و با ذوق زدگي مصنوعي از پايان حاكميت اسلام سخن مي گفتند و اين كه ديگر در ايران از ضديت با آمريكا و اسرائيل خبري نخواهد بود! و... بديهي است كه اين عمليات رواني دوام چنداني نداشت و حماسه 9 دي و 22 بهمن ميخ نهايي را بر تابوت فتنه كوبيد و سران فتنه از آن پس به مرده هاي متحرك تبديل شدند و آمريكا و انگليس و اسرائيل نيز به ناچار از مرگ فتنه خبر دادند و فتنه گران مانند اسب هاي درشكه كه وقتي به سربالايي مي رسند و از حركت بازمي مانند يكديگر را گاز مي گيرند، به جان هم افتادند و برخي از آنها هم براي بازگشت دوباره به عرصه سياسي كشور
- كه آرزويي محال است- كاسه گدايي به دست گرفتند و... اين سرانجام سران وطن فروش فتنه بود. عبرت گرفتني است! نيست؟!


و اما، خداوند تبارك و تعالي مجازات سخت تر و سنگين تري براي مديران بيروني فتنه در نظر گرفته بود. به حال و هواي اين روزهاي آمريكا، اسرائيل، انگليس، سران ديكتاتور و خودفروخته برخي كشورهاي عربي نظير مصر، تونس، يمن، اردن، عربستان، الجزاير و... نگاه كنيد. آنها كه همين يك سال و چند ماه پيش با كليد زدن فتنه 88، خواب پايان دادن به حاكميت اسلام ناب در ايران را مي ديدند، امروزه با وحشت و دلهره اي پنهان نكردني شاهد فروپاشي حاكميت هاي وابسته به خود در منطقه هستند. نتانياهو كه سال گذشته با افتخار!! اعلام كرده بود «اصلاح طلبان در ايران، بزرگترين سرمايه اسرائيل هستند»! امروزه از خيزش اسلامي ملت ها در خاورميانه به وحشت افتاده و جيغ بنفش مي كشد كه
«خميني بار ديگر در خاورميانه به صحنه آمده است». نخست وزير انگليس، از شكل گيري غيرقابل پيش بيني(!) دولت هاي اسلامگرا در منطقه به وحشت افتاده است و اوباما كه تا همين چند ماه قبل، با تحسين و تقدير از موسوي و خاتمي و كروبي به عنوان «كساني كه در مقابل اسلامي بودن حاكميت ايران قد علم كرده اند» ياد مي كرد و با محكم كردن گره كراوات خود مي گفت؛ «آمريكا وظيفه دارد با تمام توان خود از آنها حمايت كند»، امروزه با دلهره اي مثال زدني شاهد خيزش ملت هاي مسلمان عليه دولت هاي دست نشانده آمريكا در منطقه است.


راستي به ياد داريد كه در جريان فتنه 88، همين آمريكا و انگليس و اسرائيل و سران دست نشانده مصر، تونس، الجزاير، يمن، اردن، عربستان و... با چه ذوق زدگي به حمايت از فتنه برخاسته بودند؟ و چه سخاوتمندانه به پاي موسوي و خاتمي و كروبي دلار مي ريختند و تمامي رسانه هاي خود را براي دروغ پردازي و توهم پراكني عليه جمهوري اسلامي ايران به صف كرده بودند؟! اين روزها قيافه همه آنها نه فقط ديدني، بلكه خنديدني است! نيست؟!
به قول امام راحلمان(ره)؛ آمريكا شيطان بزرگ است. حالا به آيه 48 از كلام خدا در سوره مباركه انفال توجه كنيد؛


اذا زين لهم الشيطان اعمالهم... يادآور هنگامي را كه شيطان اعمال آنها را در نظرشان نيكو جلوه داد و به آنان گفت؛ امروز هيچكس بر شما غلبه نخواهد كرد و من -شيطان- در كنار شما هستم، اما هنگامي كه دو سپاه اسلام و كفر با يكديگر روبرو شدند، شيطان پا پس كشيد و- خطاب به كفار- گفت؛ «من از شما بيزارم، من چيزي مي بينم كه شما نمي بينيد...»
... و تو، اي خداي بزرگ! چقدر مردم ايران را دوست داري...


 

 

 

 سبزهای دیروز فتنه کُشان امروز(1)

اکنون جوانان سبز طرفدار میرحسین به دلیل آشکار شدن خیانت های این مزدور اجانب از وی و حامیان امروزش ابراز انزجار نموده و با امام خود درراستای پایبندی به اصلی ترین آرمان وی یعنی حفظ نظام و تبعیت از ولایت فقیه پیمان می بندند که این لکه ننگ و طرفداران امروزیش را از پرچم سبز ایران پاک نموده و بار دیگر پرچم سبز را به دست حامیان واقعی انقلاب بسپارند.

پیام ما برای حامیان امروزی این مزدور اسرائیل: اگر حامی نظام هستید ولی هنوز این فتنه گر را نشناخته اید به آخرین وصایای امام مراجعه نموده تا مصداق بارز خیانت به امام و انقلاب را بهتر بشناسید و اگر به خاطر رویکرد ضد انقلابی میرحسین طرفدار او شده اید بدانید که جوانان سبز حقیقی این مرز و بوم اجازه هرگونه خودنمایی در فضای حقیقی و مجازی را از شما خواهند گرفت و تا خشکاندن این فتنه از پای نخواهند نشست و بار دیگر جنبش سبز حقیقی را برپا خواهند نمود پس یا با ما همراه شوید و یا در مقابل این سیل خروشان سر تسلیم فرود آورید و به کناره روید تا از نابودی در موج های خشمگین و پر تلاطم آن رهایی یابید.

 

 

 

 

 

 

وقتي سايت كلمه به جفنگ گويي مي افتد ...

اين سايت در خبري اعلام كرده صدا و سيماي جمهوري اسلامي ايران در خبر ساعت 14 صحنه اي را از خبر خود حذف نموده و با وحشت دست به سانسور زده است سپس به تحليل آن مي پردازد كه براي مضحك بودن آن كافيست يكبار اين خبر را بخوانيد
به گزارش کلمه،در انتها اين سايت وابسته به شخص مهندس موسوي ،حكومت جمهوري اسلامي ايران را به نقل از يك وبلاگنويس  رژيم كودتاچي مي خواند . كساني كه تفاوت انقلاب و كودتا را نمي دانند بيش از نيز انتظاري از انها نمي رود

 



 

 

 

 

 





:: بازدید از این مطلب : 161
|
امتیاز مطلب : 125
|
تعداد امتیازدهندگان : 39
|
مجموع امتیاز : 39
تاریخ انتشار : پنج شنبه 14 / 11 / 1389 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: